چکیده

برای شناخت شرایط و رفع ابهامات وحدت بین مذاهب بررسی سیره ائمه مخصوصا امام صادق علیه السلام ضروری است ایشان در مواجهه با مذاهب دیگر در برابر طبقه فکور آنان با درهای باز درسهای خود که همه مذاهب می توانستند در آن شرکت کنند از یک طرف الفتی برادرانه با آنها برقرار نموده و از طرفی دیگر قدرت علمی خود را به اثبات رساندند همچنین شاگردان خود را به آنان شناساندند و با مناظره هایی که با بزرگان سایر مذاهب داشته اند، نشان دادند وحدت به معنای دست کشیدن از عقاید نیست؛ اما در برابر سطح عوام و کم سواد جامعه، شیعه را به همراهی با اهل سنت فراخواندند.


مقدمه

وحدت بین مذاهب اسلامی از شعارهای معروف چند دهه اخیر است و درباره منظور از وحدت و کیفیت اجرای آن بحثهای فراوانی وجود داشته است. برخی از مخالفین وحدت، آن را به معنای رها کردنِ دست کم برخی از عقاید می دانند که در این صورت دیگر نه منطبق با عقاید شیعه و نه سنی می شود. برخی هم آن را به معنای پنهان کاری و دروغ گویی در آراء و نظریات دانسته و رد می کنند خلاصه به جهت دیدگاه های گوناگون در این بحث بهترین روش مراجعه به سیره ائمه علیهم السلام می باشد. در این میان برای بررسی جوانب وحدت امام صادق علیه السلام به دلیل ویژگی های خاص درخور توجه مضاعف هستند یکی از این ویژگیها این است که اکثر روایت های شیعه محصول مدرسه امام صادق علیه السلام می باشد و فرهنگ شیعه اعم از فقه و اخلاق و حقوق بر گرفته از بیانات ایشان است و به همین جهت حضرت صادق علیه السلام رییس مذهب شیعه لقب گرفته اند. همچنین در زمان و شهری می زیستند که اطراف ایشان گروه های مختلف مردم با مذاهب گوناگون زندگی می کردند و از آن طرف بسیاری از بزرگان اهل سنت در جلسات درس حضرت شرکت داشته اند به گونه ای که ابوحنیفه می گوید اگر آن دو سال شرکت در درس حضرت نبود هلاک گشته بود.

برای بررسی جوانب وحدت، امام صادق علیه السلام درخور توجه ویژه هستند.

سوالاتی که درباره وحدت هست این است که آیا وحدت به معنای کنار گذاشتن برخی از عقاید هست؟ یا به معنای سلوک خاصی در ابراز عقاید می باشد؟ اگر به معنای سلوک خاص هست آیا تفاوتی بین فرهیختگان و قشر عوام جامعه می باشد ؟ آیا وحدت به این معناست که هرگونه بحث و مناظره ممنوع هست؟ سلوک حضرت صادق علیه السلام در این موارد چگونه هست؟ تا به حال مقاله ای مستقل درباره روش امام درباره مسایل مطرح در وحدت نوشته نشده است تنها مصاحبه هایی کوتاه در برخی نشریات صورت گرفته است.

برای پی بردن به روش حضرت امام صادق در این بحث، این مقاله در دو بخش تقدیم می گردد، بخش نخست سلوک ایشان با فرهیختگان و اهل دانش جامعه هست که خود به دو قسمت درهای باز دانشگاه امام و مناظرات ایشان تقسیم شده و در بخش دانشگاه ایشان، ثمرات این رفتار علمی از بعد عاطفی و علمی بررسی خواهد شد و نتیجه آن را درباره شاگردان ایشان بازگو خواهیم کرد؛ اما بخش دوم رفتار ایشان با طبقه عموم و کم سواد جامعه می باشد.


سلوک با فرهیختگان سایر مذاهب

آنچه از بررسی سلوک حضرت امام صادق علیه السلام با پیروان سایر مذاهب به دست می آید این است که ایشان در مواجهه با فرهیختگان مذاهب رفتاری داشتند که با رفتار ایشان با پیروان عوام آن مذاهب تفاوت داشت که به چند مورد اشاره و پرداخته می شود:

هر کسی از اهالی فکر و اندیشه می توانست در درس امام صادق علیه السلام شرکت نماید.


درهای باز دانشگاه امام

یکی از روش های ایشان در برابر افراد اهل علم و دانش مذاهب درهای باز حوزه درسی ایشان بوده است و همه سلیقه ها و گروه ها اجازه داشتند در درس ایشان شرکت نمایند. کتابهای رجال و تاریخ افراد بسیاری را نام می برند که از فرقه های مختلف که جزو شاگردان ایشان محسوب می شدند به گونه ای علامه حلی در رجال می گوید: «تعداد کسانی که از حضرت صادق روایت می کنند به چهار هزار نفر می رسید» (رجال العلامة - خلاصة الأقوال - حلّى - ص 204) و آیه الله خویی در معجم رجال الحدیث تصریح دارد: «کسانی در درس ایشان شرکت داشتند از عقاید و سلیقه ها و فرقه های گوناگون بودند» (معجم رجال الحدیث، خویى- ج 1 ص 55) در رجال شیخ طوسی درباب اصحاب ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق اشخاص بسیاری را از شهرهای مختلف و با عقاید مختلف نام برده است (رجال - طوسی - ص 155) این رفت و آمد مردم به خانه و حوزه درسی امام صادق علیه السلام به اندازه ای بوده که در تاریخ آمده روزی منصور دوانیقی به ابوحنیفه گفت: «ان الناس قد فتنوا بجعفر بن محمد » (تهذیب الکمال -مزی - ج 5 ص 79) که از تعبیر ناس معلوم می شود افرادی که با امام ارتباط داشتند مربوط به شاخه خاصی نبوده و همه تحت تاثیر ایشان بوده اند که منصور را نگران نموده بوده است. این تنها اهل مذاهب نبوده اند که در جلسات صحبت و درس حضرت صادق شرکت می کردند، بلکه افرای ملحد و زندیق هم زیاد با امام صادق نشست علمی و بحث داشتند. بنابراین هر کسی که اهل دانش بود با هر آیینی و عقیده ای بود می توانست در جلسات درس ایشان شرکت نماید.


ثمرات این نوع دانشگاه

ثمرات بسیاری بر این سلوک علمی امام مترتب بود، اما آنچه بر مساله وحدت بین مذاهب تاثیر جدی دارد چند مورد هست که اشاره می گردد:


دانشگاه امام مایه الفت

درهای باز درس امام صادق علیه السلام باعث الفت میان شاگردان و محبوب شدن ایشان شده بود.

حضور افراد در کنار هم اگر به پذیرش عقیده طرف مقابل نیانجامد اما قطعا مایه الفت و همدلی می گردد، زیرا مردم تا زمانی که از هم دور باشند تخیلات منفی درباره دیگران شکل می گیرد، مخصوصا بسیاری از افراد در نقلیات خود دقت کافی نمی کنند و مطالب را به صورت تقطیع شده و متاثر از برداشت شخصی خود انتقال می دهند که خود عامل مهمی در سوء تفاهم هاست. به ویژه که کسانی دشمنی کرده و سخنان خلاف واقع درباره دیگران نقل می کنند که پس از حضور در پای صحبت آنها کذب آن نقلها معلوم می شود. اما حضور چهره به چهره تاثیر بسیاری در فهم درست و همه جانبه مطالب دارد و الفت و دوستی بسیاری میان همه شرکت کنندگان در جلسات ایجاد می نماید و مهمتر این که باعث شناخت درست شخصیت طرف مقابل می گردد و امام صادق علیه السلام که شخصی الهی و ملکوتی بودند طبیعتا محبت ایشان در دل همه کسانی که پای صحبتهای ایشان بودند جاگیر می شد، ذهبی در سیر اعلام النبلا از عمرو بن ابی مقدام نقل می کند: «هر وقت به جعفر بن محمد نگاه می کردم حس می کردم از سلاله پیامبران است» (سیر اعلام النبلاء – ذهبی - ج 6 ص 257) این سلوک امام صادق علیه السلام باید سر لوحه مذاهب گوناگون باشد زیرا امروزه مهمترین عامل در دوری مذاهب از همدیگر سوء تفاهمات نسبت به عقاید و رفتار همدیگر است که نتیجه این سوء تفاهمات نفرت و کینه ای هست ک روز به روز ببیشتر می شود. باید مراکز دینی درهای خود به روی همه افراد باسواد و اهل دانش مذاهب گوناگون باز نمایند به ویژه امروزه با وجود رسانه های مختلف و روشهای پیچیده دشمنان برای ایجاد سوء تفاهمات و شایعه ها راهی بهتر از حضور در کنار هم و در درسهای هم نیست چه بسیار سوء تفاهم هایی نسبت به فتاوای علمای شیعه و سنی به وجود نیامده که اکثرا توسط رسانه ها شکل گرفته و باعث نفرت بی پایه پیروان مذاهب نسبت به هم شده است.

یکی از ثمرات مهم درسهای آزاد امام صادق علیه السلام اثبات قدرت علم حضرت بوده است.


جلسات آزاد مایه اثبات قدرت علمی

افراد گوناگونی که در درس امام صادق علیه السلام شرکت داشتند هر چند معتقد به امامت نبودند، اما قدرت علمی ایشان را به شدت می ستودند. همین حضور باعث شده که ابوحاتم درباره ایشان می گوید: «درباره وثاقت ایشان از دیگران نباید سوال شود»! (همان) یا ابوحنیفه درباره ایشان می گوید: «ما رایت افقه من جعفر بن محمد» (همان) علاوه بر این اعتراف ها که مقام معنوی و علمی را نشان می دهد، بسیاری از شاگردان و شرکت کنندگان پای درس ایشان نیز به راه حق امام صادق پیوستند. از نمونه بسیار معروف این افراد هشام بن الحکم هست که در رجال کشی آمده وی به مذهب جهمیه معتقد بوده اما پس از آنکه عموی وی، او را به درس امام صادق علیه السلام می برد و امام با او صحبت نموده و بحث می کند، پس از چند روز به عقیده حضرت صادق علیه السلام معتقد می گردد. (رجال کشی، ص 256) امروزه هم اگر هر کدام از مذاهب اسلامی که معتقد به حقانیت خود هستند نباید از حضور سایر مذاهب واهمه داشته باشند، بلکه این را فرصتی برای اثبات حقانیت خود بدانند.

یکی دیگر از ثمرات درس ایشان معروف و محبوب شدن شاگردان ایشان بوده است.


معروف شدن شاگردان حضرت

از ثمرات خوی خوش برخوردی با همه فرقه ها و اجازه شرکت آنها در جلسات درس، معروف و محبوب شدن شاگردان ایشان بوده است و همانگونه که خود ایشان مورد تایید و تکریم و توثیق رجال شناسان اهل سنت قرار گرفتند، شاگردان حضرت هم میان سایر مذاهب شناخته شدند و این شناخت، باعث تشکیل جلسات علمی با آنها شده است. کتابهای رجال جلسات مناظره هشام بن حکم، ابوجعفر احول معروف به مومن طاق و سایر شیعیان را مفصل بیان کرده اند. اما نکته مهمتر از تشکیل جلسات بحث با شاگردان، شناخت روحیات و مقام معنوی و تقوای آنها می باشد. مخالفین با وجدان اهل بیت علیهم السلام، تا زمانی که از شیعه دور بودند، به دلیل سوء تفاهمات و تبلیغات منفی دشمنان، اتهام های ناروایی نسبت به اطرافیان حضرت صادق می زدند اما وقتی شخصا به همراه شیعیان، پای درس امام می نشستند به خلق و خوی الهی و اسلامی آنها پی می بردند. به دلیل همین شناخت بوده که در رجال اهل سنت این بحث به وجود آمده که صرف شیعه بودن، باعث افتادن از مرتبه وثاقت نیست و روی همین مبنا برخی از شاگردان معروف حضرت با آنکه از شیعیانِ مطرح بودند، اما باز توسط اهل سنت توثیق شدند. از نمونه این توثیق شده ها، ابان بن تغلب می باشد. با آنکه توثیق کننده ها تصریح دارند وی شیعه محکم و به تعبیر شمس الدین ذهبی: «جَلد» بوده است، اما باز وی را توثیق می کند. (میزان الاعتدال ذهبی، ج 1، ص 5) حتی برخی از نویسندگان اهل سنت می گویند: وی از عثمان تبری می جسته است، که آن زمان نشانه مهمی بر شیعه بودن و به تعبیر اهل سنت رافضی بودن اشخاص به شمار می رفته است. (همان) حاکم نیشابوری هم با آنکه وی را قاص الشیعه می نامد، با این حساب باز وی را توثیق می کند. (إکمال تهذیب الکمال فی أسماء الرجال - الحنفی - ج 1 – ص 157) علاوه بر ابان بن تغلب، همچنین درباره معروف بن خربوذ شاگرد معروف حضرت صادق علیه السلام هم شبیه همین بیان را دارند، شمس الدین ذهبی او را «صدوقٌ شیعیٌ» معرفی کرده است. (میزان الاعتدال - ذهبی - ج 4 - ص 144) یعنی با تصریح به شیعه بودن وی، صدوق و راستگو نیز دانسته است و صرف شیعه بودن را مایه از افتادن از وثاقت ندانسته است.

روش خاص مناظرات امام صادق علیه السلام عامل وحدت و بیانگر معنای درست وحدت بود.


مناظرات علمی حضرت صادق علیه السلام

کتب حدیث و تاریخ شیعه و سنی، گزارشات فراوانی از بحث و مناظره حضرت صادق، با بزرگان فرقه ها و گروههای مذهبی و حتی غیر مذهبی را نقل نموده اند. اما نکته مهمی که باعث می شد این مناظره خود باعث وحدت و نه مانند بسیاری از مناظرات، مایه جدایی و جدال شود، روش مناظره حضرت صادق علیه السلام بوده است. یکی از اصول اخلاقی امام صادق علیه السلام، پایبندی به دستور قرآنیِ جدال احسن بوده است. نمونه این ادعا، در روایت توحید مفضل آمده است؛ آنجا که مفضل بن عمر از ادبیات ابن ابی العوجاء درباره مسایل عقیدتی، عصبانی گشته و خطاب به وی می گوید: یا عدوالله الحدت فی دین الله ... وی می گوید: ای آقا اگر از اهل کلام هستی با تو بحث می کنم و گرنه نیستی نه، اما اگر از اصحاب جعفر بن محمد هستی او اینگونه با من حرف نمی زند و دلایلی مانند دلایل تو نمی آورد، او کامل به ما گوش می دهد و دلیل ما را می فهمد به گونه ای که ما خیال می کنیم او دیگر تسلیم حرف ما شده است؛ اما ایشان پس از با اندک کلامی پاسخ ما را می دهد اگر از اصحاب ایشان هستی مانند وی با سخن بگو (بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار – مجلسى- ج 3 - ص 58) از این اعتراف یک ملحد چندین نکته در مناظرات استفاده می شود از جمله: احترام به کلام طرف مقابل، درست گوش کردن تا پایان کلام طرف، استفاده از جملات درست و کامل در عین کوتاه! پس مناظره درست هم و خیر خواهانه می تواند خود عامل وحدت به حساب بیاید. اما نکته ی دیگری هم از این مناظرات استفاده می شود که بسیار حایز اهمیت می باشد و در واقع جواب یکی از پرسش هاست، که آیا وحدت، به معنای دست کشیدن از پاره ای از عقاید می باشد؟ گفتنی است امام صادق علیه السلام در این مناظرات که با بزرگان همه فرقه ها صورت گرفته، امام در تمامی آنها، از سراسر عقاید خود دفاع علمی و علنی نموده اند که نشان می دهد وحدت، هیچ وقت به معنای دست کشیدن از عقاید و یا بخشی از عقاید نیست. در یکی از همین مناظره ها که در حضور منصور عباسی صورت گرفته، ابوحنیفه سوالات فراوانی را از محضر نموده و امام با بر شمردن نظر فرقه های مختلف مسلمانان، نظر شیعه را نیز بیان می کنند. همین مناظره بوده که باعث شده ابوحنفیه بگوید: مارایت افقه من جعفربن محمد (سیر أعلام النبلاء - ذهبی - ج 6 - ص257)

امام به جهت دفع خطرات طبقه عوام سایر مذاهب دستور به همراهی با آنان را صادر فرمودند.


مواجهه امام با سطح عوام جامعه

روایت هایی در کتاب های حدیثی شیعه هست که معروف به روایات تقیه می باشند که در آنها به نوعی همراهی در عقیده و احکام و اعمال اجتماعی طبق اهل سنت، دستور داده شده است این روایت ها، از چندین جهت مورد توجه فقها و بزرگان علمی اسلامی قرار گرفته است. اما از منظر بررسی شرایط مواجهه با سایر مذهب هم می توانند مورد توجه باشند و در بحث وحدت بین مذاهب اسلامی به کار آیند.

امام صادق علیه السلام شیعه را در اعمال عمومی مانند نماز جماعت، اوقات حج، استهلال هلال و امثال آن به همراهی با اهل سنت فراخوانده اند، مثلا در یکی از این روایتها می خوانیم: فطر روزی هست که اهل سنت فطر می دانند و عید قربان روزی است که اهل سنت قربانی می کنند (تهذیب الاحکام - شیخ طوسی - ج 4 - ص 317) نکته مهم در این دستورها این است که آیا این همراهی به معنای دروغگویی در عقاید می باشد؟ یا تقیه یک حکم ثانوی به دلیل رفتارهای ناشایست سایر مذاهب است تا خطراتی که از ناحیه آنان امام و اصحاب ایشان را تهدید می کرد دفع نماید. یعنی اگر عموم جامعه و همه سطوح توان تحمل همه عقاید را داشته باشند دیگر نیازی به دستورات تقیه نباشد.

توجه به روایات تقیه در این باره جالب توجه است و می رساند که دستور به تقیه، به جهت ترسی بوده که از ناحیه سطح عوام و خطرناک مذاهبِ دیگر، متوجه امام و یاران ایشان می شده است. در یکی از این روایات می خوانیم: «مذهبتان را با تقیه پنهان کنید کسی که تقیه نکند شیعه نیست شما میان سایر مردم مانند زنبوران عسل میان سایر پرندگان هستید همانگونه که اگر پرندگان از بار زنبور عسل آگاهی یابند اذیتش می کنند، سایر مردم هم اگر از گوهر گرانبهای عقاید شما اطلاع یابند با زبانشان شما را می خوردند» (الکافی، کلینی، ج 2، ص 282) در یکی از روایاتِ تقیه، امام خطاب به معلی بن خنیس می فرماید ... « المذیع لامرنا کالجاحد له» (وسائل الشیعة، حرالعاملی ج 16 ص 210)

تصریح بیشتر به این معنا در روایت دیگری آمده: «لیس منا لم یلزم التقیه ویصوننا عن سفله الرعیه (الأمالی، شیخ الطوسی، ص281) از ما، نیست کسی که تقیه را مراعات نکرده و ما را از مردمِ پست و فرومایه، حفظ ننماید. این روایت نشان می دهد کسانِ بسیاری با اطلاع از عقاید شیعه، به امام و یاران ایشان آسیب جدی وارد می ساختند و امام از این قضیه، نگران بودند که دستور به رعایت تقیه می نمایند. همچنین ایشان خطاب به مفضل می فرمایند: «اگر تقیه را مراعات کنی دیگر نمی توانند به تو حیله نمایند و تقیه حصن حصینی است که مانع بین تو و دشمنانت می باشد» (حرالعاملی 1409) و در روایتی می فرماید: «انما جعلت التقیه لیحقن الدم!» بنابراین، تقیه به مثابه یک دستور وحدت بخش عمل می کند و می تواند تا اندازه زیادی از بروز تشنج در جامعه اسلامی، جلوگیری نماید. مضمون این روایتها می رساند شیعه با تقیه، قصد پنهان کاری ندارد و امام صادق علیه السلام هیچ وقت چنین کاری نکرده اند بلکه حضرت، در مجامع علمی و در حضور فرهیختگان، احکام و عقاید تشیع را به صورت کامل بیان نموده اند تنها به خاطر ترس از خطراتی که از ناحیه افراد نادان، ممکن بود متوجه شیعیان گردد دستور به تقیه و همراهی با اهل سنت داده اند.


خاتمه

بنابر همه آنچه گفته شد، امام صادق علیه السلام در مواجهه با فرهیختگان جامعه با برخود آزادانه علمی و ایجاد درهای باز علمی، اولا میان همه اهل دانش، الفت برادرانه ایجاد نموده و قدرت علمی خود را به همه ثابت کردند و با مناظراتی که با بزرگان مذاهب داشتند از همه عقاید خود دفاع نموده و نشان دادند وحدت، به معنای دست کشیدن از عقاید نیست. در عین ایشان در مواجهه با افراد معمولی و عوام جامعه، با تقیه و خودداری از رفتارهای خلاف منظر آنان، خون شیعه را حفظ نمودند.

در این زمان که مخالفان وحدت مسلمانان با رسانه های قدرتمند سعی در ایجاد اختلاف دارند، بهترین راهِ ایجاد الفت میان مذاهب و خنثی کردن تبلیغات تفرقه گرایانه دشمنان، رفت و آمد آزادانۀ همه گروه های اسلامی در دانشگاههای دینی و غیر دینی یکدیگر است که مایه الفت میان طبقۀ فکورِ مذاهب اسلامی می گردد، همچنین باعث می شود قدرت علمی و استدلالی مذهب حق معلوم گردد و از آن طرف نباید اختلافات را به سطح عموم جامعه کشاند که تحت تاثیر جو روانی و تبلیغات دشمنان واقع می شوند و اهالی سیاست و حکومتها از این اختلاف بهره برداری سیاسی می کنند.


پی نوشت:
1) إکمال تهذیب الکمال فی أسماء الرجال مغلطای بن قلیج البکجری المصری الحکری الحنفی - أبو عبد الله - المحقق: أبو عبد الرحمن عادل بن محمد - أبو محمد أسامة بن إبراهیم - الفاروق الحدیثة للطباعة والنشر - الطبعة: الأولى 1422 هـ‍‍ - 2001 م
2) الأمالی، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، دار الثقافة، قم - ایران، اول، 1414 ه‍ ق
3) بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار - مجلسى محمد باقر بن محمد تقى - دار إحیاء التراث العربی - بیروت - چاپ دوم، 1403ق
4) تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة‌ محمد حسن حرالعاملی- قم - ایران‌ محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام‌ ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‌ - چاپ اول - 1409 ه‍ ق‌
5) تهذیب الأحکام - طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن- دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، چهارم، 1407 ه‍ ق
6) تهذیب الکمال فی أسماء الرجال - یوسف بن عبد الرحمن بن یوسف، أبو الحجاج، جمال الدین ابن الزکی أبی محمد القضاعی الکلبی المزی - المحقق: د. بشار عواد معروفالطبعة: الأولى الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت ، 1400 – 1980ج 5 ص 79
7) رجال الشیخ الطوسی - الأبواب، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن - دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم – ایران - سوم، 1427 ه‍ ق
8) رجال العلامة - خلاصة الأقوال- علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی حلی - منشورات المطبعة الحیدریة - نجف اشرف - عراق، دوم، 1381 ه‍ ق
9) رجال الکشی-کشّى، ابو عمرو، محمد بن عمر بن عبد العزیز- مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد – ایران - 1490 ه‍ ق
10) سیر أعلام النبلاء - شمس الدین أبو عبد الله الذهبی- المحقق: مجموعة من المحققین بإشراف الشیخ شعیب الأرناؤوط - الطبعة : الثالثة مؤسسة الرسالة 1405 هـ / 1985
11) الکافی (ط - الإسلامیة) - کلینى- ابوجعفر، محمد بن یعقوب - دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، چهارم- 1407 ه‍ ق
12) معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال خویى - سید ابو القاسم موسوى - ه‍ ق
13) میزان الاعتدال فی نقد الرجال - شمس الدین أبو عبد الله الذهبی - تحقیق: علی محمد البجاوی دار المعرفة للطباعة والنشر - بیروت – لبنان الطبعة: الأولى، 1382 هـ - 1963 م

منبع: مرکز مطالعات شیعه